مسافرت
بیب بیب بیب بیب برید کنار ما اومدیم ما برگشتیم باکلی خاطره تو تعطیلات عید فطر قراربود بریم مسافرت که دو روز بتاخیر افتاد و روز پنج شنبه راهی یه مسافرت کوتاه شدیم انیس دختر خاله جونم باهامون همراه شد دایی اینا هم قرار بودباهامون بیان ولی نشد که بیان دیگه صبح روز پنج شنبه 5نفری راهی همدان شدیم واسه صبحونه توی راه موندیم اینجا بیشتر از همه مون معین جون کیف کرد تند تند سنگ برمیداشت توی آب مینداخت شیطونک مامانی عاشق آب وآب بازیه شاهدی بر ادعا تو مسافرت کافی بود یه حوض ویه چشمه ی آب ببینه چنان ذوق می کرد گل پسری که حیف مون میومد پاشو تو اب نزاره اینجا هم پارک...
نویسنده :
مامان مریم
19:25